اهنگ زندگی
درباره وبلاگ


بزرگی میگفت راز شادکامی در این است که : به اندازه ای که تلاش کرده ایم آرزو کنیم، یا هر آرزو یی داریم ، از این به بعد به اندازه اش تلاش کنیم ..
آخرین مطالب
نويسندگان

گاه ضعف در مهارت‌هایی مانند تفکر نقادانه، حل مساله، رفتار قاطعانه، برقراری ارتباط، مقابله با هیجانات، کنترل و مقابله با استرس و... منجر به اعتیاد می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان

داستان

یکی از دوستان شیوانا از راهی دور به همراه پسر جوانش به مدرسه شیوانا آمد و به شیوانا گفت:

"این پسر من است



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان

داستان

روزی آهنگری جوان وارد دهکده شیوانا شد. او در کار خود بسیار ماهر بود و می‌توانست

وسایل مختلف را با کیفیت خوب و قیمت مناسب بسازد..........؟



ادامه مطلب ...

 


داستان کوتاه

مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.

شیوانا از آنجا می گذشت...... ادامه مطلب

 

برای بهتر شدن سایت . { نظرات } بینندگان اهنگ زندگی می نوازد 



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
ﯾﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺗﯿﭗ ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ ﻭﻟﯽ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻨﺪ
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ
ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ،
ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ

... ﺳﺎﻋﺖ ۱ ﺷﺐ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﻨﻦ،
ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻧﻦ ...
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻦ ...
ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻮﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺸﯿﻨﻦ
ﻭ یه ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺭﻭ ۱۰ ﺑﺎﺭ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻦ
... ﻋﻄﺮﻫﺎﯼ ﺗﻠﺦ ﻭ ﻣﺮﺩﻭﻧـﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻋﻄﺮﻫﺎ ﺑﻮﯼ ﯾﻪ ﻣـــﺮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﺎﺭﻩ !!
ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺗﻠﺨﻨﺪ ...
ﺑﺎ ۱۰ ﻣﻦ ﻋﺴﻞ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺭﺩﺷﻮﻥ !
ﺑﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻥ
ﻫﯿﭻ ﺣﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﺸﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﻥ
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯿﺨﻨﺪﻥ،
ﺣﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﺷﻮﻥ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺭﻣﻖ ﻭ ﺑﯽ ﺭﻧﮕﻪ ...
ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ،
ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ !
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺩﺩﻝ ﮐﺮﺩ
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺧﻢ ﺟﺪﯾﺪ ﻧﻤﻮﻧﺪﻩ !
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮑﻨﻦ !
ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻫﻤﻮﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺎﻥ،
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻥ ...
ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺩﺭﺩﯼ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﻦ !
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ
ﻫﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ؛
ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻫﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ . ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ
ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ ...
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻭ ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺗﯿﻠﻪ ﺭﻭ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﮐﻨﺎﺭ
ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺩ.
ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻫﺎﺷﻮ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ
ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ
... ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ.
ﻭﻟﯽ ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ
ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺗﯿﻠﻪ
ﺍﺷﻮ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻢ
ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻫﺎﺷﻮ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ
ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻩ ...
ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ
ﻧﯿﺴﺖ ... ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ
ﺍﺳﺖ ...
ﻟﺬﺕ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ
ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺻﺎﺩﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﻜﻨﺪ

 

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.

من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.

روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟

 

 

 

سخنان حکیمانه بهترین کلیدهای خوشبختی در زندگی هستند متاسفانه بیشتر ماها به این حقیقت زمانی پی می بریم که دیگه کار از کار گذشته !
در کتاب نامه سرخ ، حکیم ارد بزرگ HAKIM OROD BOZORG می فرماید : (( همسر خویش را به دیدار دوستان زن و مرد تنهای خویش نبریم ))
این جمله شاید ساده به نظر برسه اما با خواندن خبر زیر به اهمیت حیاتی اون پی می بریم :

http://www.picfun.ir/wp-content/uploads/2013/01/fun765-35.jpg



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان

چند دقیقه از پرواز هواپیمای غول پیکر می گذشت مهماندار از مرد و زن جوانی که کودکشان بازیگوشی می کرد

 http://www.web.iran-forum.ir/uploads/posts/2011-09/thumbs/1317411346_129964030220.jpg



ادامه مطلب ...


 

خواجه نصیر الدین طوسی پس از مدتها وارد زادگاه خویش طوس شد . سراغ دوست دانای دوران کودکی خویش را گرفت مردم گفتند او حکیم شهر ماست اما یک سال است تنها نفس سرد از سینه اش بیرون می آید و نا امیدی در وجودش رخنه نموده است  .

 



ادامه مطلب ...

 

 

خاخامی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت ، همه مسحور گفته هایش می شدند . همه به جز اسحاق که همیشه با تفسیرهای خاخام مخالفت می کرد و...

 

خاخامی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت ، همه مسحور گفته هایش می شدند . همه به جز اسحاق که همیشه با تفسیرهای خاخام مخالفت می کرد و اشتباهات او را به یادش می آورد . بقیه از اسحاق به خشم می آمدند ، اما کاری از دستشان بر نمی آمد .

روزی اسحاق در گذشت . در مراسم خاکسپاری ، مردم متوجه شدند که خاخام به شدت اندوهگین است.
یکی گفت : چرا اینقدر ناراحتید ؟ او که همیشه از شما انتقاد می کرد !
خاخام پاسخ داد : من برای دوستی که اکنون در بهشت است ناراحت نیستم . برای خودم ناراحتم .وقتی همه به من احترام می گذاشتند ، او با من مبارزه می کرد و مجبور بودم پیشرفت کنم .حالا رفته ، شاید از رشد باز بمانم .

 
 

 


 



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان


روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد.
 



ادامه مطلب ...


روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد



ادامه مطلب ...

جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند،



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان

کتاب سیاه

کتاب خواندن خوب است . خیلی خوب است . همه می گویند خوب است .
این جملات در مغزش پشت سر هم تکرار می شد
بلاخره پا به کتابخانه نهاد . تا دانا شود دانشمند شود و به همه ثابت کند او هم به جرگه



ادامه مطلب ...

سخنان حکیمانه بهترین کلیدهای خوشبختی در زندگی هستند متاسفانه بیشتر ماها به این حقیقت زمانی پی می بریم که دیگه کار از کار گذشته !



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 147
بازدید کل : 62154
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1


 گپ تو گپ

بيمه آسيا